چهارشنبه سوری

چهارشنبه سوری
تاریخچه ی چهارشنبه سوری به سالهای بسیار دور برمیگردد. این جشن چهارشنبه سوری خود آمیزهای از چند رسم کوچک و بزرگ است.
قدیمیترین اشاره به چهارشنبه سوری را میتوان در کتاب «تاریخ بخارا» نوشتهی ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی (۲۸۶ تا ۳۵۸ هجری قمری) پیدا کرد.آنجا که مینویسد:
آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون «شب سوری» چنان که «عادت قدیم» است، آتشی عظیم افروختند. پارهای از آن بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت.
در شاهنامه هم اشارههایی به این جشن شده است که از قدمت آن خبر میدهد.
یکی از فلسفههای برگزاری این جشن و آتشافروزی، گریز از سرما و طلب گرما بوده است؛ ضمن اینکه آریاییها آتش را پاککننده و وسیلهای برای تطهیر و پاکسازی خود میدانستند.
آتشبازی فقط گوشهای از این جشن به شمار میرود؛ دورهمی و در کنار یکدیگر بودن، پایانبخش این مراسم باستانی است.
کوزه شکنی
در بیشتر شهرهای ایران کوزهها را پس از پریدن از روی آتش میشکنند؛ منشأ این آیین احتمالا به این عقیده برمیگردد که پریدن از روی آتش باعث انتقال بدیُمنی اهالی خانه به داخل کوزه میشود و شکستنشان بدیمنی را از بین میبرد.
در خراسان مقداری زغال، نمک، و سکه در آن قرار میدادند و بعد هر عضو خانواده کوزه را به دور سر خویش میچرخاندو هرگونه بدیمنی و حادثه بد را به کوزه منتقل میکرد و در آخر آنرا از بالای پشت بام به پایین پرت میکردند.

قاشق زنی
در این رسم، جوانها اعم از دختر و پسر، تکه پارچهای روی خودشان میکشند تا شناخته نشوند و به خانه اقوام و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد متوجه میشود و به کاسههای آنها آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد.
فالگوشی و گرهگشایی
فالگوش ایستادن یکی از آداب و رسوم چهارشنبهسوری است که در آن دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش فرا میدهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند.
شال اندازی
آیین شالاندازی نیز از رسمهای فراموششده به شمار میرود؛ هرچند که هنوز هم در برخی نقاط ایران نظیر همدان و زنجان همچنان حفظ شده است.
جوانان با گرهزدن چندین دستمال حریر و ابریشمی به یکدیگر، طناب رنگی بلندی درست میکردند و بعد یک سر این طناب پارچهای را از روزنه دودکش به داخل منزل همسایهها میانداختند و با چند سرفه بلند حضورشان را به صاحبخانه اعلام میکردند.
آنها نیز هدایایی که برای چهارشنبه سوری در نظر دارند به گوشه ی ریسمان گره میزنند و با تکانی ریز اعلام میکنند که طناب را بالا بکشند.
آب پاشی و آب بازی
در برخی مناطق روستایی ایران، مردم برای رفع آفت و بلا در غروب آخرین سهشنبه سال بدون اینکه با دیگران صحبت کنند، جام یا کوزه خود را برمیداشتند و بهطرف رودخانه، نهر یا چشمه میرفتند. پس از پرکردن کوزه با آب، به خانه برمیگشتند و آب را روی در و دیوار وسایل خانه میپاشیدند.
گاهی اوقات نیز در راه هر کسی را که میدیدند، از آب کوزه به او میپاشیدند تا سال نو را در سلامتی و شادی به سر ببرد. برخی افراد هم وارد چشمه یا رود میشدند و با چوبدستی آب را به افراد حاضر در کنار چشمه یا رود میریختند تا متبرک شوند.
فال گرفتن با بولونی
بولونی، کوزه دهان گشاد کوچکی بود که برای نگهداری ترشی، مربا، ادویه و غیره به کار میرفت.
زنان و دختران جوان دور هم جمع میشدند و هر کسی چیزی را در این کوزه میانداخت. علاوه بر این، اشعاری را نیز روی کاغذ مینوشتند و درون کوزه میریختند.
سپس یکی از آنها ابتدا کاغذی را از بولونی درمیآورد و شعر روی آن را میخواند و بعد یکی از اشیای درون بولونی را بیرون میکشید و شعر مربوط به صاحب شیء میشد.
